اولین سفر و اولین زیارت
وقتی نی نی بودی و تو شکم مامان بودی نذر کردم که صحیح و سالم دنیا بیای و بریم مشهد زیارت امام رضا. خدا حاجتمو داد و مهیا شدی تا بریم مشهد، ی سفر دسته جمعی که حسابی به شما خوش گذشت و دورت شلوغ بود. با خاله شهلا و خاله فرح و الناز جون و مامان و دایی رفتیم مشهد. تو هواپیما بغل دایی جون و الناز جون بودی و شیر خوردی و خوابیدی و اصلا اذیت نکردی وقتی رسیدیم مشهد هوا بارانی بود و اون روز ما تو هتل بودیم ولی همه رفتن زیارت و ما به خاطر شما نرفتیم چون هوا سرد بود و ممکن بود پسر گلم مریض شه. ولی روزهای بعد حسابی رفتیم و زیارت کردیم و دعا خوندیم. این کلاه رو...